English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8675 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspection arms U سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
physical inspection U بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
conspires U توط ئه چیدن برای کار بد
conspired U توط ئه چیدن برای کار بد
conspire U توط ئه چیدن برای کار بد
conspiring U توط ئه چیدن برای کار بد
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
footprints U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprint U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
trick ski U اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
analogue U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
fourteen points U طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
dramatically U نمایشی
epideictic U نمایشی
exhibitive U نمایشی
showdown U نمایشی
showdowns U نمایشی
flashier U نمایشی
flashy U نمایشی
dramatic U نمایشی
scenic U نمایشی
flashiest U نمایشی
expository U نمایشی
hot dogging U عملیات نمایشی
demo U نمونه نمایشی
ideogramic U نمایشی تجسمی
performing arts U هنرهای نمایشی
display architecture U معماری نمایشی
stagy U نمایشی صحنهای
demonstration effect U اثر نمایشی
ideogrammic U نمایشی تجسمی
expositive U نمایشی نمایشگاهی
representative arts U فنون نمایشی
figure skating U یخ بازی نمایشی
false arch U قوس نمایشی
academic assault شمشیر بازی نمایشی
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
showboat U نمایشی بازی کردن
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
the drama U تصنیف داستانهای نمایشی
display menu U فهرست انتخاب نمایشی
traverse U حرکت نمایشی اسب
traverses U حرکت نمایشی اسب
traversing U حرکت نمایشی اسب
performing U وابسته به هنرهای نمایشی
demonstrability U نمایشی نمایش دادنی
mock up U نمونه نمایشی کالا
traversed U حرکت نمایشی اسب
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
to put over a play U موافق بدادن نمایشی شدن
international demonstration effect U اثر نمایشی بین المللی
problem plav U نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
exhibition game U بازی نمایشی به نفع خیریه
all- U کلیه
kidney U کلیه
reins U کلیه ها
all U کلیه
kidneys U کلیه
monopolylogue U نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
dramaturge U نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
indiental music U ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
paranephric U مجاور کلیه
floating kidney U کلیه متحرک
renal gravel U حصات کلیه
all arms U کلیه نیروها
entireforce U کلیه نیرو
entireforce U کلیه قوا
reniform U کلیه مانند
reniform U شبیه کلیه
renal gravel U ریک کلیه
nephroptosis U کلیه متحرک
nephralgia U قولنج کلیه
all men U کلیه مردم
all hands U کلیه پرسنل
renal U وابسته به کلیه ها
renal calculus U ریگ کلیه
varieties U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
variety U نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
paranephros U غده روی کلیه
against all risks U در براب کلیه خطرات
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
azoth U علاج کلیه دردها
reins U محل کلیه در بدن
colour U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colours U صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
reviewal U بازدید
examined U بازدید
revision U بازدید
controlling U بازدید
control U بازدید
inspection U بازدید
examine U بازدید
visits U بازدید
visited U بازدید
reviewed U بازدید
visit U بازدید
review U بازدید
surveying U بازدید
controls U بازدید
reviews U بازدید
examining U بازدید
revisions U بازدید
reviewing U بازدید
examines U بازدید
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
parroting U تجهیزات ای اف اف
appliances U تجهیزات
parroted U تجهیزات ای اف اف
parrot U تجهیزات ای اف اف
appliance U تجهیزات
equipment U تجهیزات
equipments U تجهیزات
accouterment U تجهیزات
accouterments U تجهیزات
acoutrement U تجهیزات
rigs U تجهیزات
rigged U تجهیزات
devices U تجهیزات
fixture U تجهیزات
device U تجهیزات
parrots U تجهیزات ای اف اف
transfer equipment U تجهیزات
materiel U تجهیزات
instrumentation U تجهیزات
rig U تجهیزات
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
inspection U بازدید معاینه
visitor U بازدید کننده
examined U بازدید کردن
examines U بازدید کردن
visitors U بازدید کننده
examining U بازدید کردن
certificate of survey U گواهی بازدید
reconnoitres U بازدید کردن
spot check U بازدید در محل
reconnoitring U بازدید کردن
visited U بازدید دیدار
boarding call U دعوت به بازدید
reconnoitering U بازدید کردن
examine U بازدید کردن
personnel monitoring U بازدید پرسنلی
inspection well U چاه بازدید
inspection shaft U میله بازدید
destination inspection U بازدید در مقصد
inspection gallery U دالان بازدید
boarding visit U بازدید پس دادن
reconnoitered U بازدید کردن
spot checks U بازدید در محل
revisits U بازدید کردن
to return a visit U بازدید کردن
boarding call U بازدید رسمی
see over U بازدید کردن
man hole U چاهک بازدید
home visit U بازدید خانواده
barrier inspection U بازدید ازموانع
reconnoiters U بازدید کردن
revisited U بازدید کردن
reconnoitre U بازدید کردن
revisit U بازدید کردن
location survey U بازدید در محل
reconnoiter U بازدید کردن
surveys U بازدید کردن
surveyed U بازدید کردن
visits U بازدید دیدار
revisiting U بازدید کردن
visit U بازدید دیدار
reconnoitred U بازدید کردن
survey U بازدید کردن
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com